بیانیه وبلاگ نویسان
زود بود آمدنش هنوز موج اشتیاق بی سابقه مردم پناهش بود و دریای حوادث پیش رویش . در وبلاگ یکی از دوستان که زیر عکس آقای خاتمی نوشته بود (بارانی در کویر) به نظر جالب و درست آمد.عده ای گفتند نخواهد توانست کاری را از پیش ببرد، یا استعفا میدهد و یا مجبور به استعفایش میکنند. اما دیدیم که چنین نشد . آن عده هنوز هم میگویند که هیچ کاری نکرد! نمی دانیم چگونه میتوانند وجدانشان را راضی نگه دارند از اینکه میبینند ایران 84 بسیار متفاوت از ایران 75 شده است. آیا به راحتی و حتی رودررو نقد کردن شخص دوم مملکت بدون هیچ ترس و واهمه ای دستاورد نیست؟ آیا برداشتن موانع فرهنگی گفتمان، هرچند هم که اندک، در جامعه ای که ریشه استبداد هزاران ساله درآن بیداد میکند یک دستاورد نیست؟ آیا فقط تحولی که در سینمای ایران از سال 1378 افتاد کافی برای ثبات این امر نمی باشد. چه زمانی در فیلم ها این قدر انتقاد از نظام و سیستم می شد ؟ آیا بالا کشیدن حیثیت ملیمان در چشم جهانیان یک دستاورد نیست؟ خاتمی همان کسی است که وقتی در سازمان ملل سخنرانی کرد با افتخار به دوستان خارجیمان گفتیم که این اندیشمند رییس جمهور ماست. " من از ایران سرفراز آمده ام … " و سرفرازمان کرد . تا آن زمان غربیان میگفتند که ایرانیان یا دیوانه وار فریاد میکشند ویا دهه ها سکوت عقده وار میکنند. خاتمی بود که این بینش غربی را دچار تزلزل کرد و ما هم مثل آنان راه های مسالمت آمیز تغییر را پذیرفته ایم. با ایده گفتگوی تمدنهایش خط بطلانی کشید بر ایده برخورد تمدنهای سامویل هانتینگتون امریکایی و دیدیم دنیا چگونه به استقبال این پیشنهاد سر فرود آورد. شعارش همان شعوری بود که امیر کبیر را به میدان سیاست کشاند: قانون مداری . این باور که احترام به قانون ابتدای حرکت یک جامعه به سمت توسعه همه جانبه است عمیقترین باوری است که میتواند ما را از بحران به درآرد و این را مدیون خاتمی هستی . نمیخواهیم بگوییم با تمام وجود حامی آقای خاتمی هستیم اما معتقدیم در این هنگامه که سیاست مداران ما از محافظه کار تا اصلاح طلب هیچ یک به اندازه سید محمد خاتمی نتوانستند به اصول دموکراسی پایبند باشند او پایبندی خود را در عمل نشان داد و جزو معدود سیاستمدارانی است که به هنگام رفتنش کسی از فساد سیاسی و افتصادی او سخنی به میان نمی آورد . اگراینها دستاوردهای بزرگی نیستند پس چه هستند؟! ما در طی این سالها هزینه‌های گزافی را برای آزادی پرداخت کرده‌ایم و اکنون منصفانه نیست دستاوردهایی را که به قیمت ده‌ها زندانی ، توقیفهای مکرر روزنامه‌ها و دانشجویان آسیب دیده از جنگ قدرت بدست آورده‌ایم به آسانی لا پوشانی کنیم. اینک فرصتی پیش آمده است تا با نگاهی به گذشته ادامه راه را برای آینده خود ترسیم کنیم . ما وبلاگ نویسان بپاس تلاشهای جناب آقای سید محمد خاتمی در تلاش برای شنیدن صدای مخالف ، ایجاد حداقلهای آزادی در جامعه ، احیای لزوم پاسخگویی قدرت در برابر اراده شهروندان ، تشکیل صندوق ذخیره ارزی برای امروز و فردای ایرانیان و گسترش صنعت IT در اقدامی نمادین و ماندگار سه شنبه 11 مرداد ماه و در آخرین روز کاری دولت آقای سید محمد خاتمی (( تیتر مشترکی )) را بپاس تلاشهای ایشان در وبلاگهای خود به ثبت خواهیم رساند .
|| رئیس جمهور محبوب و همیشه ماندگار جمهوری اسلامی محمد خاتمی ||
سلام دوست عزیز....وبلاگ جالب با نوشته هایی خوب دارید...از ابتدا خواندم...خوشحالم با وبلاگتون آشنا شدم ،یه همشهری در این دنیای مجازی وبلاگ!!!!!!!موفق باشی...
نوید جان با درود و سپاس فراوان................................
دوست گرامی ام...شما بی شک ازنسل پس از فروپاشی هستی این را از لابلای نوشته هایت می توان پیداکرد....
نازنین شاید در این سالها واژه ی نهادینه شدن زیاد بگوش شما خورده باشد و هم چنین وضعیت پایدار....................
ما که از نسل گذشته هستیم امروز پس از پایان دوره هشت ساله موقعیت خاتمی...هیچ کدام از دو واژه بالا را پایدار و ریشه در اعماق نمی بینیم.............................
نه قانون گرائی نهادینه شده و نه این که شرایط شرکت مستقیم و بدون قیم داربودن مردم در تعین سرنوشت میهن خودشان را در عمل لمس نمی کنیم....شرایط ناپایدار و نهادینه نشدن قانون گرائی یعنی اینکه با هر تغییر هر چند کوچک دوباره باید بیائیم سر خط!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من بعنوان فردی از نسل گذشته از شما می خواهم بدون تعصب به کارنامه خاتمی نگاه کنی...آنگاه در خواهی یافت که ایشان با توهم و شعارگرائی و شعرگوئی گمان می کرد که می تواند با التماس و خواهش و تمنا از ولایت مداران بخواهد تنها قدری بفکرمردم بوده و از شهوت قدرت خود بکاهند!!
خاتمی یک شاعربود آنهم با لکنت زبان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هرگز نمی شود یکی به میخ ولایت کوفت و یکی به نعل آزادی
وایشان در این ۸ سال همین کاررا هی تکرارکرد..............
من باورنمی کنم که خاتمی از بسته و مبهم وناقص و متظاد بودن این قانون اساسی سراسر ابهام و چندگونگی قبلا اطلاع نداشت...پس این را باوردارم که او می خواست با التماس از ولی فقیه و دوستانش بخواهد که تنها کمی از قدرت خود کم و به قدرت مردم بیافزایند!!!!!!!!!! ولی در عمل این عیر ممکن بود واو با دانستن این حقیقت چون چشمانش را قدرت کور کرده بود ماند و هی التماس کرد و شعر گفت و شعار داد!!!
در پایان بایستی عرض کنم خاتمی شاید اگر تمرین کند روزی یک شاعردینی خواهد گردید ولی رئیس جمهور....هرگز!
تندرستی و جستجوگری و هوشیاری و ژرف نگری ات را آرزو می کنم ...به امید آزادی ایران از چنگال استبداد دینی
سلام خوبی نوید جان
ممنون که به من سر زدی خوشحال شدم
اما در مورد متنت آقای خاتمی و اشخاصی مثل اون توی کشور ما کم پیدا می شن اونم عین امیر کبیر بود که کشور رو تغییر داد.........
همیشه شاد باشی
باسلامی دوباره...و ممنون از حضورت در دیارم! اومدم بگم به تو دوست عزیز و مجهول آنکسی را که من در انتظارشم آنقدرها ارزش دارد که بخاطرش اینهمه روزها و ماهها خانه نشین آرزوهایش بشوم ...که بخاطرش همه شادیهای روزگار یکباره از زندگیم پر بزنه و غم مهمون خونه دلم بشه! حضور او که کیباره و حرف یک روز و دو روز در دنیایم نبود،او از وقتی که خود را شناختم به یادش دارم...او با من بود در خنده ها شادیها، غمها و غصه ها ،از کودکی تا به الان!!! او نیمی از خود من است ، او ندای من! او خواهر من است...که از زنده و زنده بودن ارمغانی جز درد و رنج نصیبش نشده ....من هنوزم در باورم نیست ناباورانه های این کهنه رباط را!!! و شما دوست عزیز اگر باز به کویر زندگی من قدم گذاشتی بخوان (الفبای زندگی من) تا بدانی چه تلخ است انتظار بازگشت خواهری معصوم و دوست داشتنی به زندگی که تا همین چند وقتی پیش هر دو دنیا را شاد و خندان طی می کردیم.اما هیهات که دست سر نوشت.........
خاتمی در یاد ها می ماند .... خیلی خوشحال شدم در وبلاگم دیدمت
سلام نوید جونم مرسی که به یاد وب منم بودی.
حیف که از دستش دادیم!
سلام . به نظر من خیلی کارش درست بود . هر چی که بود از این احمدی ... بهتره . به من هم یه سر بزن ... خواستی تبادل لینک کنیم ..... موفق باشی ... بای ..
سلام . از دیدن وبلاگ جالبتون لذت بردم . فقط کمتر از رنگ آبی استفاده کن . خوندنش سخته.
در مورد خاتمی تا حدودی با حرفهات موافقم . اما باید بگم آقای خاتمی به بسیاری از شعارهایش که منادی آنها بود پشت پا زد . خاتمی به عنوان یک اندیشمند در نظر و یاد همه خواهد ماند . اما مشکل خاتمی و فرهنگیانی که در عرصه ی سیاست آلوده میشوند اینست که بدنبال پشتوانه ی خود نیستند . اگر خاتمی شکست خورد به این علت بود که هیچ گاه بدنبال ادامه دهنده ی راه خود نبود . خاتمی فقط عطر گلهای آزادی را به مشام ما رساند اما آزادی هنوز قریب است .
موفق باشی به من هم سر بزن.
سلام نوید جان وبلاگ خوبی داری موفق باشی
سلام . نمی دونم از خوشحالی چی بنویسم . واقعا خوشحالم که برگشتی.می دونی این چند روز گرفتار یه کار اداری بودم . مطلب قبلی رو که خوندم از اینکه برگشتی از خوشحالی نمی دونیتم درست خوندم یا نه برای همین دوباره خوندم . درست بود تو امیدت رو بدست آوورده بودی و من خدا رو شکر می کنم. در مورد خودم هم می تونی از قسمت درباره وبلاگ چیزایی دستگیرت بشه . اما خاتمی ... اون هم مثل همه ی آدمای تاریخ اومد و رفت ...انچه باقی ماند عملکردش بود ....
خوب خداروشکر...ایشون محبوب ترین رئیس جمهور بودند...
ها؟
من پستم پس هستم!
من فحش می خورم پس هستم...
من کامنت میذارم پس هستم...
من وبلاگ می نویسم پس هستم...
سلام بر نوید پسر خوب جنوب...چطوری؟
ممنون که هر از چندگاهی سری به من می زنی...من دیگه یجورایی بیخیال اینجا شدم ولی خوب بعضی وقتا یه چیزایی می نویسم...خوشحال می شم بازم بهم سر بزنی...
احمدی نژاد هم امروز وزیراش رو معرفی کرد...دیدی لیست رو؟
به امید شادی برای ایران و ایرانی.
سلام
اگه خاتمی میدونست مردم چقدر دوستش دارن.....نمیدونم چه کار میکرد
ولی بهش افتخار میکنم اون ایران وایرانی را از نو زنده کرد
خاتمی ماندگار شد
شاد زی وبلاگ خوبی دارین
تا بد بدروووووووووود
salammmmmmmmmmmm ham shahriye azizam
khobi aziz
matnet khili naz bood
rasty bloget har rooz khoshgeltar misheh daste maro ham begir
rasty up kardam khoshhal misham nazareto bedonam
ya hagh
راستی تو کنکور قبول شدی یا نه؟!
سلام اقا نوید. خوبی.مرسی از اینکه درباره وبم نظر دادی
وبلاگتم جالب
حرف های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی: وقت رفتن است
باز همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود.
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
موفق باشی.